سالگرد ازدواج

ساخت وبلاگ

پنجشنبه 12 شهریور 1383

امروز سالگرد ازدواج من و بانوی زیبا و عزیزتر از جانم بود.دیشب که رفتم خانه نفس بانو کیک خوشمزه درست کرده بود و حسابی هم به خودش رسیده بود زیبا بود زیباتر شده بود.مبلغ سی هزار تومان هم برای خودش پس انداز کرده بود به عنوان کادوی سالگرد ازدواج به من لطف کرد و قرار شد با آن یک ساعت مچی برای من خریداری کنیم.در حالیکه وظیفه من بود به همسر عزیزم کادو بدهم.امشب چندین بار بانو این شب مبارک بین ما را که منجر به وصل من به حضرت عشق شد به من تبریک گفت.یکبار هم کمی ناراحت شد و از من گلایه نمود که من چندین بار به تو تبریک گفتم اما تو حتی یکبار هم تبریک نگفتی !!!؟در پاسخ گفتم:خانم خانم های ناز اگر تو به من تبریک بگویی به جاست.چون من همسری مهربان و زیبا و فداکار و دوست داشتنی مانند تو را به دست آورده ام.اما اگر من به تو تبریک بگویم چون فاقد این ویژگی ها می باشم جای تبریک ندارد.[اوج خضوع و خشوع و فروتنی در وجود من بوده و هست]در مجموع شب بسیار خوبی برای من در کنار بانو و نورچشمی قشنگم آقا عارف بود و دورهمی حسابی به ما خوش گذشت.

خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه...
ما را در سایت خاطرات درس خواندن و امتحانات دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : apsn بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 0:37